×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

غریبه وارد شو

× چگونه زندگی کنیم که متکی به کسی نباشیم
×

آدرس وبلاگ من

masomazarin.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/[email protected]

هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می ‌دهیم به ما باز می ‌گردند.


زنی پسرش به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشت. بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه بازگردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده‌اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می‌ گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می‌گذشت نان را بردارد.

هر روز مردی گو‍ژپشت از آنجا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: ?هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما بازمی گردد.? این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژپشت ناراحت و رنجیده شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می‌آورد. نمی‌دانم منظورش چیست؟

یک روز که زن از گفته‌های مرد گو‍ژپشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که می کنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژپشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود. او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می‌کرد، گفت:
مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می‌رفتم. ناگهان رهگذری گو‍ژپشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه‌ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت:?این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری ?

وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره‌اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهرآلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژپشت را دریافت: هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می ‌دهیم به ما باز می ‌گردند.

جمعه 17 اسفند 1391 - 10:37:05 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ali

alisarabi

http://masomazarin.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 20 اسفند 1391   1:56:23 AM

سلام ممنون که سر میزنید وزحمت می کشید  دست گل همتون درد نکنه موفق باشید

http://rash.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 20 اسفند 1391   1:16:37 AM

http://rash.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 20 اسفند 1391   1:14:57 AM

dastane khobi bod khaste nabashi veblage manam bengarid

abi

abir.m

http://delkadeh.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 اسفند 1391   11:18:55 PM

سلام عزیز داستانتان بسیار جالب بود و اموزنده

http://zendegiii.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 اسفند 1391   9:40:10 PM

kheili ghashang bod

mamnoon

http://zendegiii.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 اسفند 1391   9:36:11 PM

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 اسفند 1391   4:51:05 PM

خیلی جالب بود و آموزنده

مرسی 

http://mahdavian75.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 اسفند 1391   9:38:07 AM

سلام

داستان جالبی بود ممنونم  ازت

داستانش رو که شنیدم گفتم : اتفاق بدی بود !
لبخندی زد و گفت : بله ، ولی می تونست خیلی بدتر از این باشه ! بهرحال خداست و همیشه جای شکرش را باقی میگذاره حتی در بدترین شرایط ...
خدایا شکرت ...
یا حق

آخرین مطالب


6 راار برای شاد نگه داشتن زندگی زناشویی


یک اتفاق نادر و منحصر به فرد+تصاویر


نشان. نشانت را نشانش بده !


داستان الاغ دم بریده


حکایات و لطایف ملا نصرالدین و خرش


خبر جدید ازدواج رهبر جوان کره شمالی با عکس همسر رهبر کره شمالی


ایاکره شمالی واردجنگ خواهد شد


یکی بود یکی نبود


زندگی نامه حسین پناهیان


بهلول دانا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

222185 بازدید

26 بازدید امروز

93 بازدید دیروز

536 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements