درد غریبی نکشیده ای تا بفهمی بغض اندوهم را
خورشید فقط دم غروب
غریبی می فهمد
عمریست که لحظات من دم غروب خورشید است
شب در کدامین سحرش نالیده است
که مفتخرشده به این همه چشمکهای پر فروغ
وخورشید دراسمانش بدون حتی ماه است
فکر نکن غریبی من
از کم ازدحامی ادمهاست
برعکس از پر ازدحادمی ادمک هاست
مگر یک مزرعه متروکه
که خاطرات کودکیت را خشک کرده
و اجاق قنات زندگیش کور شده
چند مترسک میخواهد ؟
حتی در خواب دیدم
که لباسهای مترسکانش
باد با خود برده سمت نا کجا آباد
در این مزرعه متروکه حتی بی علف
که بادهای سرگردان
زوزه میدهند درختان بی میوه نزدیک به خشک
من در استخر کم وسعتش
بچه گی هایم را قورباغه شنا میکنم
و طویله های پر طویلش را
که بدون رمه مانده است
هر شب پاس میدهم
مگر بابا قاسم با گله هایش از افق سر برسد
با کوله های مسن پرغوزش
مثل همیشه
از من بپرسد
تو کی هستی؟
و من باز بگویم فلانی ام
از شهر آمده ام
راه خودش بگیرد و به اتاق تنهایی چوپانیش
تا اذان صبح گوسفندان
فارغ از هر بع بع رمه ها
و واق واق سگ گله اش
کمی زندگی کند
چقدر گاهی ادم در میان این ازدحامهای بی مغز
تنهاست ....تنهاست ....تنهاست ......
-----------------------------------
6 راار برای شاد نگه داشتن زندگی زناشویی
یک اتفاق نادر و منحصر به فرد+تصاویر
حکایات و لطایف ملا نصرالدین و خرش
خبر جدید ازدواج رهبر جوان کره شمالی با عکس همسر رهبر کره شمالی
222162 بازدید
3 بازدید امروز
93 بازدید دیروز
513 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian