تجاوز
وحشتناک ترین خشونت علیه زنان می باشد که فقط برای ارضای جنسی نیست بلکه بیشتر به منظور اعمال قدرت ،آزار واذیت وتحقیر کردن قربانی صورت می گیردبسيار مهم است که هر چه سريعتر با شخصی امين در اين باره صحبت بکنيد و بهتر خواهد بود اگر از اشخاص حرفه ای در زمينه های پزشکی، روان درمانی و حقوقی کمک بگيريد.
در هيچ حالتی نبايد به خودتان احساس گناه راه داده و خود را مقصر بدانيد. برای اينکه شخص متجاوز است که کار خلاف انجام داده و در صورت يافتن قربانی ديگری همچنان به اين عمل زشت خود ادامه خواهد داد.
سانسور:اگر دزدی به خانه شما حمله کند و اثاث خانه شما را بدزدد، یا اگر جیببری در خیابان جیب شما را بزند، شما فوری به پلیس شکایت میکنید به دلیل شدت سانسور در فرهنگ ما، گفتمانهای جنسی وقتی که در سطح اجتماعی بطور روشن مطرح نمیشود، زیرزمینی شده و در حوزه فرهنگ خشونت و توهین به زن رشد میکند. فرهنگ ما اصولا پردهای سیاه و تاریک بر مسائل جنسی کشیده و معنای رابطه جنسی سالم را روشن نمیکند، چنانچه معنای تجاوز را به روشنی توضیح نداده و در تاریکی باقی میگذارد و جرم بودن آن را رسما نمیپذیرد. اصلا ما واژهای برای تعریف استفاده از زور و خشونت در رابطه جنسی نداریم! و باید با ترکیب واژهها مفهوم را برسانیم، این از آنجایی ناشی میشود که در فرهنگ ما خشونت جنسی هیچگاه تقبیح نشده، تا آنجایی که شاعری چون ایرجمیرزا در اشعار خویش از تجربههای خویش در تجاوز به زن و مرد تعریف میکند و آنها را شیرینکاری قلمداد میکند. هنوز در جامعه ما صحبتی از تجاوز به دختربچهها و پسربچهها انجام نمیگیرد. هنوز همه از حاکمیت گرفته تا اپوزیسیون و از هنرمندان گرفته تا روشنفکران و مدافعین حقوق بشر در این مورد همآوا هستیم که خشونتهای جنسی را باید انکار کرد تا ?عفت عمومی? جریحه دار نشود. اما در دورانی که بدنبال ?حقوق بشر? و ?جامعه مدنی? هستیم، چگونه میتوانیم مفهوم واقعی خشونت علیه زنان را مسکوت بگذاریم؟ و حتی واژههای مناسب برای توصیف اشکال گوناگون آن نداشته باشیم؟ اصولا چگونه میتوانیم دم از حقوق بشر و دمکراسی بزنیم اما واژههای مناسب برای توصیف مفهوم واقعی حقوق جنسی، سلامت جسمی و جنسی، حقوق باروری، بهداشت جنسی و بهداشت باروری نداشته باشیم؟اصولا واژههایی که در فرهنگ فارسی برای توصیف رابطه جنسی بکار میرود، بقدری "زشت" و ناهنجار است که استفاده از آن واژهها در گفتمان اجتماعی جز شرم برای گوینده و شنونده حاصلی نخواهد داشت، و از آنجایی که مفهومهایی که در فرهنگ ما غایب است و برای آنها واژهای نداریم، بیانگر نگاهی است که ما به مسائل جنسی داریم، و نگاهی به واژههای مربوط به رابطه جنسی در فرهنگ ما نشان دهنده میزان ?زنستیز? بودن این فرهنگ است فرهنگی که تنها بر حق مرد در لذت جنسی تاکید نموده و برای زن فقط مسئولیت فراهم کردن این لذت را (تمکین) برشمارد، یعنی که استفاده جنسی از زن. گفتگوی باز درباره خشونت و آزار جنسی از دستاوردهای مبارزات زنان است که این پدیدهها را به عنوان ?معضل اجتماعی? مطرح نموده و برای حل آنها ?گفتمان اجتماعی? میطلبد. باورعمومی نادرست که هر آنچه مربوط به مسائل جنسی است، ?امری خصوصی? است و نباید در سطح جامعه مطرح شود، مدتهاست که در نتیجه مبارزات زنان کهنه شده و دیگر کاربردی ندارد. در غرب زنان سالهاست که برای گستردهتر کردن تعریف تجاوز تلاش میکنند. به طور نمونه در سال 1976 در امریکا تجاوز شوهر به زن در زمره تعریف رسمی ?تجاوز? وارد شد و به عنوان جرم شناخته شد. رواج خشونت در روابط جنسی به حدی است که در بسیاری موارد شوهر به زن خود تجاوز میکند،البته این شایعه که "فقط زنان هستند که مورد تجاوز قرار میگیرند" و نیز این باور که "همه تجاوزگران مرد هستند" نادرست است. اولین وظیفهای که پیش روی ماست، این است که باید با انکار و سانسور و تاریکخانه فرهنگی مبارزه کرد.کلام آخر:فرض کنید دزدی به اتومبیل فردی حمله کند و شیشههای آن را بشکند و اشیاء درون ماشین را بدزدد. آن فرد به پلیس مراجعه کرده و با کمک پلیس، دزد را پیدا میکند. این فرد سپس دزد را به دادگاه کشانده و در دادگاه دزد را مجبور میکند که اتومبیل وی را به عنوان
پنجشنبه 1 آذر 1391 - 3:22:01 AM